ابن عربی و اعتقاد به جبر و کسب



پیرو کلام امیرعوالم خلقت اعرف الحق تعرف اهله

ابن عربی و اعتقاد به جبر و کسب

ابن عربی و اعتقاد به جبر و کسب

 

جبر در لغت به معنای واداشتن کسی به کاری با زور است. جبر در اصطلاح علمای عقاید اسلامی یعنی: خدای متعال بندگانش را بر آنچه میکنند مجبور کرده است. در کار نیک باشد یا بد ، زشت باشد یا زیبا ، به گونه ای که بنده در این باره اراده و اختیار ترک فعل و سرپیچی از آن را ندارد. پیروان جبر را عقیده بر آن است که ، هر چه برای انسان پدید آید همان سرنوشت از پیش تعیین شده اوست. این سخن ، سخن اشاعره از اهل سنت است. [۱]

 

کسب از عقاید و نظریات اشاعره از اهل سنت است. گرچه برخی از متکلمان در بیان آرای خویش از این کلمه سود جسته اند، اما اشعری ضمن بیان معنای خاص برای کسب ، آن را محور نظریه خود در جبر و اختیار و توصیف فعل اختیاری انسان قرار داد. پس از اشعری ، واژه کسب با نام او چنان پیوند خورد ، که وقتی به «کسب» یا «نظریه کسب» اشاره می شود ، بی اختیار نام اشعری را به یاد می آورد. بنابر این نظریه ، انسان آفریننده ی عمل خود نیست بلکه نقش انسان ، کسب کردن فعل است. خداوند افعال انسانی را می آفریند و انسان این افعال را که آفریده ی اوست اکتساب میکند.[۲]

 

ابن عربی در این موضوع میگوید :

« و در وجود هیچ طاعت یا عصیان و سود یا زیانی و … نیست مگر اینکه خواست خداست ، و چگونه خواست او نباشد چرا که او آن را به وجود آورده است…» . «… پس کفر و ایمان و طاعت و عصیان همه به خواست و اراده و حکمت اوست» . [۳]

 

در کتاب فتوحات میگوید :

« … بنده در انجام کارها نقشی ندارد و در حقیقت بنده مجبور و ملزم به انجام است بر حسب موقعیتی که در آن قرار میگیرد و برای او خواسته می شود. و انسان در انجام دادن یا ندادن چیزی ، کاری نمیکند ، بلکه در اختیارش مجبور است اگر که مومن باشد. و ما غضب را مقید به این کردیم که برای خدا باشد . اما غضب برای غیر خدا اقتضای طبع بشری است و پیامبر صلی الله علیه [و آله] و سلم هم می فرماید : «من نیز بشری هستم و مانند انسان ها خشمگین یا خرسند می شوم…» . [۴]

 

در همین کتاب در جای دیگر میگوید:

« برخی از بندگان هستند که آنها را از گناهانی که برایشان مقدر ساخته باخبر میسازد و آنها از شدت حیاء به انجام آن گناهان میشتابند تا سریع تر توبه نمایند!! و آنها را پشت سر نهند و از ظلمت مشاهده ی آنها راحت شوند. و اگر توبه نمایند آن گناهان ، هر قدر که باشند ، حسنه می شود …» . [۵]

 

در کتابی دیگر میگوید :

«قدرت خداوند بر انجام چیزی تعلق نگرفت مگر اینکه آن را اراده کرد…» . [۶]

 

شیخ ابراهیم بن مهدی آل عرفات قطیفی قدیحی ، بر این سخن ابن عربی چنین حاشیه زده است :

این همان مذهب اشعری است که مبنی بر توارد قدرت و اراده و توافق و انسجام آنهاست ، و یکی از دیگر افزون یا کم نیست و قدرت به هر چه برسد اراده نیز به آن میرسد و تعلق می گیرد و این دو متلازم همدیگرند و بین آنها جدایی نیست. و اگر بر آنها بگویند که این مستلزم اراده بدی ها و گناهان است ، یک بار نیز در میدان مجادله می گویند : خدای ما این چنین است چرا که برای خداوندی که مختار و متمکن در ترک آن کارست ، محال است آنچه را نمیخواهد انجام دهد و یا آنچه را نمیخواهد در ملکش انجام پذیرد. و بار دیگر میگویند : این که آن امور بدی یا گناه هستند ، عین حقیقت آنها نیست بل حکم خدا درباره آنهاست و حکم خدا در اشیاء نیز غیرمخلوق است. و چیزی که خلقت در آن تحقق نپذیرد مقصود و مراد نیست ، بلکه آن مخلوقی که مراد است و اراده بر آن تعلق گرفته است همان «اعیان» هستند.

 

ابن عربی میگوید :

« از آنجا که اراده حقیقتا به مراد خود تعلق میگیرد و قدرت حادث به خاطر اختلالی که در طریقه هست مثل آن نیست ، پس واقعیت آن همان «کسب» است ، و بنده کسب میکند و خداوند مقدر می نماید» . [۷]

« کسب یعنی تعلق اراده ممکن به انجام یک فعل ، بدون اینکه به غیر آن فعل تعلق یابد ، پس اقتدار الهی نزد این تعلق ایجاد میشود که این ، کسب برای ممکن نامیده می شود» . [۸]

وی در مورد پذیرفتن نظریه ی «کسب در افعال بندگان» سخنان دیگری نیز دارد که خوانندگان میتوانند به آنها رجوع نمایند.[۹]

و نظریه ی «کسب» مقوله ای اشعری است که شیعه امامیه آن را نمیپذیرد و این بر کسی پوشیده نیست.

 

ابن عربی در همین موضوع در جای دیگر میگوید :

« وقتی آدم و ابلیس گناه کردند ، یکی با ترک آنچه به او امر شده بود و دیگری با انجام آنچه از آن نهی شده بود ، تقدیر و سرنوشت آنگونه که مقدر بود بین آن دو جمع نمود چرا که خداوند فرمان داد و خلاف آنچه را فرمان داد اراده کرد و آنچه را امر الهی بخشید ، اراده او سلب کرد… » [۱۰]

او درباره آیه ی «ان کنت قلته فقد علمته» [۱۱] میگوید : «چرا که تو گوینده ای و هر که چیزی را بگوید ، به گفته ی خود علم دارد» .[۱۲]

 

آری عقیده به وحدت وجود ، ابن عربی را ناگزیر کرده  است که قائل به جبر شود. وقتی که مخلوق عین حق تعالی است و حتی فرعون از تجلیات الهی است ، دیگر هر چه از مخلوق سر زند ، استناد به خداوند دارد.


[۱]  نک: جبر و تفویض و اختیار ، علامه عسکری ، انسان و سرنوشت ، استاد شهید مطهری ، ص۳۸ به بعد. (م)

[۲]  نک: آشنایی با علوم اسلامی ، دکتر برنجکار ، ص۳۶ و ۳۷٫ (م)

[۳]  مجموعه رسائل ابن عربی (المجموعة الاولی) ، ص ۳۰۱ و ۳۰۲

[۴]  الفتوحات ، ج۵ ، ص ۲۷۲

[۵]  الفتوحات ، ج۹ ، ص۲۲۸ و ۲۲۹

[۶]  الردود و النقود ، ص۹۴

[۷]  الردود و النقود ، ص۱۰۳

[۸]  همان ، ص۱۱۰

[۹] الفتوحات ، ج۱ ، ص ۱۸۲ و ۱۹۱ و ج۱۰، ص۲۴۲ و ۲۴۳

[۱۰]  شجرة الکون ، ص۸۰(رک:ترجمه شجرة الکون از د.گل بابا سعیدی ، ص۱۵۹) .(م)

[۱۱]  سوره مائده ، آیه ۱۱۶ «و اذ قال الله یا عیسی ابن مریم اانت قلت للناس اتخذونی و امّی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک انک انت علام الغیوب». (م)

[۱۲]  فصوص الحکم ، ص ۱۸۸٫ یعنی اگر منِ عیسی چنین سخنی را گفته ام در حقیقت تویی که از زبان من گفته ای و گوینده ی حقیقی تویی اما در صورت من. ابن عربی از دید وحدت وجود ، گوینده (عیسی علیه السلام) را همان خدا میداند. (م)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: صوفیه و عرفا!، ،
:: برچسب‌ها: ابن عربی, ابن عربی از دید وحدت وجود, اعتقاد, جبر و تفویض و اختیار, جبر و کسب, فتوحات, فصوص الحکم, مجموعه رسائل ابن عربی, وحدت وجود,
ن : علی حسین زاده
ت : سه شنبه 11 تير 1392


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.